- خوشه ای
كتلةً
معنی خوشه ای - جستجوی لغت در جدول جو
- خوشه ای
Crusty
- خوشه ای
croûté
- خوشه ای
খোসা
- خوشه ای
چھلکا دار
- خوشه ای
kabuklu
- خوشه ای
na ganda
- خوشه ای
costroso
- خوشه ای
krustig
- خوشه ای
скорлупа
- خوشه ای
skórzasty
- خوشه ای
外壳的
- خوشه ای
crostoso
- خوشه ای
crostoso
- خوشه ای
korst
- خوشه ای
корочка
- خوشه ای
เปลือก
- خوشه ای
berkerak
- خوشه ای
पपड़ीदार
- خوشه ای
קליפה
- خوشه ای
表皮の
- خوشه ای
껍질의
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ویژگی شخص فقیری که پس از درو شدن محصول مزرعه و کشتزار جو و گندم در آن گردش می کند تا خوشه های باقی ماندۀ روی زمین را جمع کند، کنایه از کسی که از هر جا و هر چیزی بهره و توشه ای به دست می آورد، کنایه از گدا
آنکه خوشه های غلات یا درختان میوه دار را چیند، آنکه پس از درو شدن و جمع آوری محصول خوشه های باقیمانده را برای خود جمع کند، کسی که از هر جا چیزی (مادی یا معنوی) را برای خود اندوخته کند
آن که خوشه های غلات یامیوه های درختان را می چیند، آن که پس از درو و جمع آوری محصول خوشه های باقی مانده را برای خود جمع می کند، آن که از هرجا چیزی (مادی یا معنوی) برای خود اندوخته کند
